







- موجودی: موجود
- برند: UBISOFT
- مدل: Region 2
بررسی بازی Immortals: Fenyx Rising در ویدیو زیر تماشا کنید
اول کمی از داستان بگوییم. در ایمورتالز، شما در نقش سپرداری یونانی به نام فینیکس قرار میگیرید که جنسیت، ظاهر و صدایش قابل شخصیسازی هستند. پس از یک طوفان وحشتناک و نابود شدن کشتیاش، فینیکس خود را در سرزمینی پیدا میکند که تمام مردمانش به سنگ تبدیل شدهاند و یک هیولا به نام تایفون با دل پری که از خدایان و انسانها دارد، موفق به شکست و سرکوب خدایان شده و با هدف «آوردن نظم» آنجا را پر از انواع و اقسام نوچههای بدریخت خود کرده است.
فینیکس که نمیتواند برادر همه فن حریفش لیگیرون را پیدا کند، مجبور میشود خودش به کمک خدایان برای شکست تایفون برود و در این حین هم به دنبال برادرش بگردد. مشکل اینجاست که همانطور که گفتم، تایفون توانسته اکثر خدایان را سرکوب کند. اما به جای اسارت، او هویتشان را از آنها گرفته است. مثلا آتنای خردمند و مدبر حالا به کودکی تبدیل شده که هیچ ایدهای ندارد که باید چیکار کند، یا ارس به عنوان خدای جنگ، به یک خروس بزدل و بی اعتماد به نفس تبدیل شده که راستش را بخواهید، با آن BAGOK گفتنهایش احتمالا شخصیت مورد علاقه من در سال ۲۰۲۰ باشد.
پس چارچوب اصلی داستان بازی این است که فینیکس باید علاوه بر کمک به خدایان برای باز پس گیری هویت واقعیشان، آنها را برای مقابله با تایفون متحد کند. تا اینجا همه چیز همانند یک داستان ویدیو گیمی استاندارد به نظر میرسد و خب، داستان کلی ایمورتالز واقعا چیزی نیست که قبلا شبیهش را ندیده باشید. اما بازی کارهای جالبی با داستان و روایتش کرده که به نظرم آن را به طرز خوبی منحصر بفرد میکنند.
اول از همه این که Immortals Fenyx Rising از زاویهای کمیکتر به اساطیر یونان باستان میپردازد. برای مثال، پرومتئوس و زئوس که روی سرنوشت فینیکس شرطبندی کردهاند، به عنوان دو راوی نه چندان قابل اعتماد روی تک تک اتفاقات داستانی نظر میدهند. با این که به نظرم میشد از پتانسیل این راویان غیرقابل اعتماد برای خلق لحظات خلاقانه در گیم پلی خیلی بیشتر از اینها استفاده کرد، اما شنیدن کل کلهای آنها همیشه سرگرمکننده است. به طور کل، نویسندگان توانستهاند طنزی مناسب با فضای بازی به داستان و شخصیتهای دوست داشتنیاش تزریق کنند که در برخی از لحظات واقعا میتواند شما را بخنداند.
نکته بعدی هم این است که بازی با دقت قابل توجهی به بسیاری از جنبههای اساطیر یونانی میپردازد، اما این بار بیشتر روی قربانیان آنها تمرکز دارد. علاوه بر فینیکس که تمام عمرش زیر سایه برادرش قرار داشته، این را به وضوح میتوانید در خط داستانی چهار خدای اصلی بازی مشاهده کنید. هر کدام از آنها به هر شکلی، قربانی افتضاح بودن زئوس به عنوان یک پدر شدهاند؛ چه هفائستوس به عنوان پسر معلول و طرد شده زئوس، و چه آتنا به عنوان فرزند مورد علاقه او. این زاویه دید به اساطیر مشهور باعث شده تا داستان ایمورتالز در عین آشنایی، تازه به نظر برسد
برویم سراغ گیم پلی بازی و بگذارید همینجا به مسئلهای که احتمالا دربارهش فکر میکنید بپردازم. بله، Immortals Fenyx Rising بسیار شبیه The Legend of Zelda: Breath of the Wild است و هیچ تلاشی هم برای پنهان کردن ایدهبرداریاش نمیکند. نه تنها آن بازی، بلکه از همان لحظه اولین ورودتان به منوی اصلی بازی هم یاد بازی قبلی یوبیسافت کبک، یعنی Assassin’s Creed Odyssey خواهید افتاد. اگر قرار به تقسیمبندی میزان شباهت به آن بازیها باشد، من میگویم ۷۰ درصد زلدا و ۳۰ درصد ادیسه، که در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد.
ساختار بازی بدین صورت است که شما ابتدا کارتان را در منطقهای کوچکتر و مناسب برای آشنایی با مکانیکهای بازی شروع میکنید و دسترسیتان به سایر بخشهای مپ بسته است. پس از گذراندن چند ساعت ابتدایی بازی، دنیای کامل ایمورتالز برایتان باز میشود؛ چهار (به علاوه یک) منطقه متمایز از یکدیگر با خط داستانی خودشان، و یک منطقه کوچک در راس مپ که نقش مقر تایفون را دارد. با این که از نظر فنی میتوانید کارتان را از هر منطقه دلخواه آغاز کنید، اما برای تجربه یک قوس چالش مناسب، بهتر است از منطقه جنوب غربی شروع کنید و سپس در خلاف جهت عقربههای ساعت در مپ پیشروی کنید.